نويسنده: احمد ضابطي جهرمي





 


« انار از مقدس ترين درختان است. در تورات چند بار از آن ياد شده است. در اساطير يونان نيز انار مظهر باروري و فراواني است. آفروديت، الهه ي عشق و شهوت، به دست خود درخت انار را درجزيره ي قبرس کاشت. همچنين هنگامي که ديونيزوس، خداي شراب، انگور و تاکستان، و پسر زئوس با توطئه ي نامادري اش ( ژونو ) قطعه قطعه مي شود، از خونش درخت انار مي رويد، چنان که از خون سياوش گياه سياوشان رست. »(1)
« در اوستا از اين ميوه نامي نيست، اما در متون پهلوي و از جمله بندهش، چند بار آمده و فرگرد 27 آن را جزء ميوه هاي بهشتي قلمداد کرده است. »(2)

زراتشت فرمود يشتن درون *** چو شد سوي برهان اين رهنمون
نهادند بر آن درون چار چيز *** مي و بوي و شير و يکي نار نيز ( زردشت بهرام پژدو )

« انار در سنت زردشتي يکي از ميوه هاي مينوي شمرده و آن را باشگون مي دانند. درمراسم و جشن ها، به ويژه هنگام آيين پيوند همسري، از ميوه هايي است که براي نوپيوند يافتگان آرزوي داشتن فرزند نمايند. »(3)
در آتشکده ها نيز چند درخت انار مي کاشتند که شاخه هاي آن را به مثابه ي بَرسَم در مراسم در دست مي گرفتند. امروز تک درخت انار، نزديک اما زاده ها و بالاي تپه ها، همچنان درختِ مقدس است و بدان دخيل مي بندند. « پُردانگي انار نماينده ي برکت و باروري و نمادي است از باروي ناهيد ( آناهيتا )، ايزدآب. »(4) به روايت جاحظ ( المحاسن و الاضداد )، در سر سفره ي نوروز و مهرگان چند شاخه از درخت بيد و زيتون و انارمي نهادند. در قرآن مجيد دوبار انار ( = رمان ) آمده ( سوره ي انعام، آيه هاي 99 و 141 ) همچنين يک بار هم به عنوان ميوه ي بهشتي از آن ياد شده است. ( سوره ي الرحمن، آيه ي 8 )
انار به دليل رنگ سبز تند برگ هايش و نيز به علت رنگ و شکل غنچه و گلش، که شبيه آتش دان است، در فرهنگ ايران هميشه تقديس مي شده است. رويين تن شدن اسفنديار، با انار مرتبط است. در زردشت نامه چنين آمده است: زردشت پيامبر چهار ماده ي متبرک به چهار تن داد تا هر يک را از موهبت خاصي برخوردار کند. شراب را به گشتاسب، که چشمانش را به روي جهان ديگر و مينو مي گشود، بوي ( گل ) را به جاماسب، که او را از دانايي و روشن بيني بهره مند مي کرد، جام شير را به پشوتن، که او را راز زندگي جاوداني بخشد، و انار را به اسفنديار، که او را رويين تن کند. ( شراب نماينده ي پيشه ي سلطنت، بو نماينده ي پيشه ي کشاورزي، شير نماينده ي پيشه ي دام داري و انار نماينده ي پيشه ي جنگاوري است. )
« درباره ي انار که ميوه ي اسفنديار و مسبب رويين تني اوست، بايد اضافه کرد که در اعصار باستان ميوه ي مقدس شناخته مي شد، و يکي از مظاهرفراواني ( شايد به سبب دانه هاي فراوان که در خود دارد ) بوده است. اين حدس از اين جا تأييد مي شود که در سانسکريت، انار بيج پور ( Bijapour ) خوانده مي شود که به معني پردانه و بسيار تخم است. »(5)
« در برنزهاي عصر لرستان ( هزاره ي دوم پيش از ميلاد ) نقوشي از پروردگار باروري ديده مي شود که شاخه هاي انار در دست دارد و در حال دويدن است. »(6)
تصوير درخت انار نيز بر مهر طلايي که مربوط به اوايل هزاره ي اول پيش از ميلاد است، ديده مي شود.
در قرآن مجيد ( سوره ي الرحمن، آيه ي 8 ) از انار و نخل به عنوان ميوه هاي بهشتي نام برده شده است. « از رسول اکرم ( ص ) نقل شده: در شب معراج که مرا به آسمان مي بردند، درختان انار ديدم. »(7) در شاهنامه مکرر از بَرسَم ( شاخه ي انار ) گرفتن شاهان، قبل از صرف غذا به منظور سپاس نعمت، سخن رفته است:

جهان دار دهقان يزدان پرست *** چو بر باژ بَرسَم بگيرد به دست
نشايد چشيدن يکي قطره آب *** گر از تشنگي آب بيند به خواب
خراميد و خندان بر خوان نشست *** بشد تيز بندوي بَرسَم به دست
بدو گفت شاه آن چه داري بيار *** خورش نيز با بَرسَم آيد به کار
به بَرسَم همي واژه خواهد گرفت *** سزد گر بماني از او در شگفت

 

انار فرهاد:

« درخت ري است که در بيستون واقع است. چون فرهاد از خبر درگذشت شيرين تيشه بر سر خود زد و تيشه از کوه بر زمين افتاد و بر زمين نشست، و از آن جا که دسته ي تيشه از چوب انار بود سبز شد و درخت انار به هم رسيد و انار آن را چون باز کنند، اندرون آن سوخته و خاکستر شده است. »(8) از درون آن دود سياه رنگي بر مي خيزد که مردمان گويند: آه دل سوخته ي فرهاد است.

بَرسَم ( شاخه انار ):

بَرسَم عبارت است از شاخه هاي تازه و بريده ي انار(9) ( گاه درخت گز و گاه گياه هوم ) اين شاخه ها در آيين زردشتي ضمن خواندن اوراد و دعاي خاص، باکاردي به نام برسم چين بريده مي شده است. « بَرسَم درمراسم مزديسنا از اسباب ستايش بوده است و در اوستا تعداد و درازا و پهناي آن تعيين شده است. در متون زردشتي آمده که بَرسَم بايد به بلندي يک گاه آهن و به پهناي يک جو باشد. اين مسئله نشان دهنده ي توجه به شخم و شيار و زمين و نماد برکت گياهي و کشاورزي است.
ايرانيان باستان دسته اي از بَرسَم را پيش از غذا خوردن به دست مي گرفتند و دعا و آفرين مي خواندند که منظور سپاس به جاي آوردن است در عوض تنعم از نباتات که مايه ي تغذيه ي انسان و دام و جمال طبيعت است. »(10)
« براي شکوه بيش تر، برخي از پادشاهان ساساني اين ترکه ها را که اصالتاً از شاخه ي انار بريده مي شد، از زر مي ساختند و آن را زرين تره مي خواندند:

 

پرويز به هر خواني زرين تره گستردي *** کردي ز بساط زر، زرين تره را بستان

از اين راه، کم کم بَرسَم هاي فلزي به مراسم زردشتي راه يافت. »(11)
« شکل ميوه ي انار از روزگاران کهن نزد شاعران پارسي به پستان تشبيه شده که نماد زنان به هنگام زادن و توليد مثل و شير دادن تواند بود. »(12) علاوه بر آن از جهات ديگر، به ويژه قرمزي آن و داشتن دانه هاي منظم و فشرده ي ياقوت شکل، باتوجه شاعران روبه رو بوده است:

و آن نار به کردار يکي حقه ي ساده *** بيجاده همهرنگ بدان حقه بداده
لختي گهر سرخ در آن حقه نهاده *** لختي سلب زرد بر آن روي فتاده ( منوچهري )
عقل حيران شود از خوشه ي زرين عنب *** فهم عاجز شود از حقه ي ياقوت انار ( سعدي )
چو دل قدح بخندد ز شراب نارداني *** دل خسته چون شکيبد ز بتان نارپستان ( خواجوي کرماني )
شگفت نيست دلم چون انار گر بکفد *** که قطره قطره ي خونش به ناردان ماند ( سعدي )
رخانش چو گلنار و لب ناردان *** ز سيمين برش رسته دو ناردان ( فردوسي )
انار سمنان و شعر سلمان ( ساوجي ) در هيچ جاي دنيا نيست! ( علاءالدوله سمناني )

انار که پردانه شد مي ترکاند پوست را، آدم را پرافاده شد مي رنجاند دوست را.

پي‌نوشت‌ها:

1- داستان داستان ها، ص 148.
2- فرهنگ اساطير و اشارات داستاني، ص 106.
3- دانش نامه مزديسنا، ص 128.
4- جهان فروري، ص65.
5- آناهيتا، ص 270.
6- هنر ايران، آندره گدار، ص 42.
7- داستان داستان ها، ص 148 ( نقل از تفسير گازر ).
8- دانش نامه مزديسنا، ص 128.
9- « تو بايد در دست داشته باشي چوب خوب، بوي خوب ( گل ). غذاي خوب، مواد خوب و دسته اي از ترکه ي انار. » ( يسنا، 62 و 63. دار مستتر- داستان داستان ها ).
10- دانش نامه مزديسنا، ص 162.
11- فرهنگ اساطير و اشارات داستاني، ص 122.
12- جهان فروري، ص 65.

 

منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ ( 1389 )، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.